دوباره قضیه دعوای محرم پیش اومد،من نمیدونم دایی چرا سه کام گل گرفت!!!
دایی شروع کرد و دعوا شروع شد،تو که رفتی بیرون،منم دارم فکر میکنم و غصه میخورم و میخندم.
ببخش منو که انقد برات کمم,,,که نمیتونی کنارم آروم بشی،،،
ترجیحت اینه ک بری بیرون تا اینکه تو بغل یکی مثه من ب آرامش برسی،متاسفم اونم فقط برای خودم
انقد بدم میاد که تو حرفات هی اسم دختر مختر میاری،یا اینکه همه رو میشناسی،یا در مورد کسی اظهار نظر میکنی،نمیدونم از قصده یا ن ولی خدایی من خیلی حرص میخورم از این رفتارات،دیگه نمیدونم چجوری بگم فقط الان میخوام یه تایمی زندگی و دایورت کنم،مخه دیگه یهو یه چیزایی و نمیکشه
واقعا حالم بده نمیفهمم اصلا.
چته چرا انقد منو اذیت میکنی،حالا اگه منم یه سوالی پرسیدم حتما ب جوابت امیدوار بودم،چرا هی میگی میخوام برم تو مخت؟واقعا اینجوری نیست،بعدشم هی دارم میگم ببخشید گوه خوردم.ولی تو دیگه اصلا کلا همه چیو خراب میکنی،کلا طرز فکره آدمو میریزه بهم رفتارت.
امشب چقد حالم و بد کردی،چرا وسط.یهو خندیدی،تمام حسم پرید!
چرا نمیای از دلم در بیاری یا بگی ببخشید بزار جبران کنم؟!
چرا الان داری منو چپ چپ نگاه میکنی،ن نترس با هیچ بیناموسی چت نمیکنم الان فقط اعصابم تخمیه اومدم خودم و خالی کنم برم
اصلا اهمیت بهم نمیدی ن تو این موضوع ن تو هر موضوع دیگه ای،تازه میگی نمیتونی جبران کنی،ای بابا تو که خرت از پل گذشت دیگه!همیشه همین بودی!
الان پرسیدی چتات با پسرخالت تموم شد؟هه همیشه شک داری ب آدم،منم جوابت و ندادم بزار فک کنی دارم با کسی چت میکنم اینجوری حرصی ک ازت دارم یه ذره کم میشه.
داشتم میگفتم ب من اهمیت نمیدی همیشه قبل از اینکه بیام سر سفره غذات و شروع میکنی،همیشه جلو بقیه چرت و پرت بهم میگی،مثلا همین بیشعور گفتنای امروزت جلو مامانی.
بهم میگی سیگار میکشی حالم بد میشه چرا فک نمیکنی شاید منم حالم بد بشه؟چرا فقط حس خودت واست مهمه؟بعدم بهت میگم فندک برگشتی میگی کسی ک گوه میخوره قاشقش همیشه باهاشه؟!!من ک جوابت و ندادم ولی یه سوزنم به خودت بزن بعضی وقتا.آره
درباره این سایت